پایان سه ماهه دوم....
سلام سلام سلامی به گرمی 6 ماهی که گذشت.....گرم،شیرین و اندکی استرسی... پسر مامان دیگه واسه خودش مردی شده ماشالا.... باورت میشه 6 ماه گذشت و این یعنی فقط سه ماه به دیدن روی ماهت مونده نفس مامان.... اینم به لطف خداست که همیشه شکر گزارشیم..... خدا جونم ممنونیم ازت... مامانی این روزا شما دیگه یه فوتبالیست تمام عیار شدی...تو شکمم واسه خودت بازی میکنی و شیطونی میکنی منو بابای هم کلی ذوق میکنیم... راستی سرتق جونم جدیدا تا بابا میاد و دستشو میزاره رو شکم من تا تکونای شما رو حس کنه شما انگاری میفهمی و دیگه تکون نمیخوری....ولی من به بابایی میگم که چون گرمای دستشو دوست داری آروم میشی.... بابایی کلی از تکونای شما ذوق میکنه ....من...